«اضطراب اقلیت» چیست و چگونه تجربه میشود؟ «اقلیت» اشاره به گروههایی از افراد دارد که از جنبههایی با اکثریت جامعهای که عمده قدرت اجتماعی را در دست دارند متفاوت است. در چنین شرایطی اکثریت ممکن است مواضع خود را به شکل قانون نیز تعریف کرده باشند. تفاوتهایی که در یک جامعه برخی افراد را به اقلیت تبدیل میکند را میتوان در مقولاتی چون قومیت، نژاد، مذهب، طبقه اجتماعی، جنسیت ثروت، سلامت یا گرایش جنسی جست وجو کرد. اقلیتها در جامعه با چه مسائلی روبه رو میشوند؟ جامعه با افراد در اقلیت چگونه برخورد میکند؟ آلودهانگاری چگونه در بطن رفتارهای روزمره بنیان کنش اجتماعی را بر خشونت و تروما میگذارد؟ نظریه «اضطراب اقلیت» سعی میکند برخوردها و آسیبهایی که این گروهها با آن مواجه میشوند را در سطح اجتماعی آشکار کند و بازنمود آن را در سطح فردی مشخص نماید. این نظریه میکوشد خشونت و رنج اجتماعی را در مواجهه با پیامدهای اجتماعی و روانشناختی موقعیت اقلیت تحلیل کند؛ موقعیتی که در آن هر چه تقاطع مقولههای اقلیتکننده افزونتر شود، میزان و شدت آسیبها و اضطرابهای ناشی از آن نیز گسترش مییابد.
اضطراب اقلیت، سعید اسلامیراد
اقلیتها یا گروههای اقلیتی [۱]، اشاره به گروههایی از افراد است که از جنبه یا جنبههایی با اکثریتِ جامعهای که عمده قدرت اجتماعی را در دست دارد، متفاوتاند. در چنین شرایطی، اکثریت ممکن است مواضعِ خود را بهشکلِ قانون نیز تعریف کرده باشد. تفاوتهای درون یک جامعه، برخی افراد را به اقلیت تبدیل میکند که میتوان آنها را در مقولاتی چون قومیت، نژاد، مذهب، طبقه اجتماعی، جنسیت، ثروت، سلامت یا گرایش جنسی افراد جستوجو کرد. اقلیتها در جامعه با چه مسائلی روبهرو میشوند؟ جامعه با افراد در اقلیت چگونه رفتار و برخورد میکند؟ آلودهانگاری [۲] چگونه در بطن رفتارهای روزمره بنیان کنش اجتماعی را بر خشونت و تروما [یا آسیب] میگذارد؟ نظریه "اضطراب اقلیت" سعی میکند تا برخوردها و آسیبهایی که اقلیتها با آن مواجه میشوند را در سطحی اجتماعی پیوند زند و بازنمود آن را در سطح فردی مشخص نماید. این نظریه میکوشد، خشونت و رنج اجتماعی را در مواجهه با پیامدهای اجتماعی و روانشناختی موقعیت اقلیت تحلیل کند؛ موقعیتی که در آن هرچه تقاطع [۳] مقولههای اقلیتکننده افزونتر شود، میزان و شدت آسیبها و اضطرابهای ناشی از آن نیز گسترش می یابد.
طبق تعریفی که یان مِیِر [۴] از این مفهوم ارائه میدهد، "اضطراب اقلیت" مبتنی بر این فرضیه است که « اقلیتها در بین اکثریت جامعه با اضطرابهای مزمنی روبرو هستند که مرتبط با استیگما [۵] یا داغننگ اجتماعی است. عوامل اضطرابزایی که برآمده از دیگریهراسی[۶] و نگرشهای منفی اجتماعی نسبت به اقلیتهاست؛ داغننگی که نتیجه تبعیض، طرد اجتماعی و تجربیات واقعی خشونت است» (مِیِر، ۱۹۹۵). بنابراین داغننگْ بزرگترین و نخستین مرحله از شکلگیری اضطراب اقلیت در قالب فرایندی اجتماعی و روانی است و آنها را مجبور میکند که در فرایندی تنشزا و هزینهبر با نگرشهای منفی بطور روزمره مقابله کنند. بنابراین، اضطراب اقلیت بهمثابه یک مقولهی روانشناختی، ناشی از جایگاه اقلیتشدهگی است. بطور معمول، اضطراب اقلیت میتواند به عنوان ترکیبی از اقلیتبودن و ارزش های غالب و تعارضهای ناشی از محیط اجتماعی باشد که توسط افراد گروههای اقلیتی تجربه میشوند. این افراد ممکن است حتی در مواجهه با رخدادهای زیستیِ خود با تبعیض و داغننگ مواجه شوند. اضطراب اقلیت، نه تنها به واسطه رخدادهای منفی -از دید اکثریت- بلکه از طریق تمامیت تجربههای یک فردِ اقلیت در یک جامعه اکثریتی هم ظهور یابد.
در مرکز این تجربه، میان فرهنگ، نیازها و تجربیات فرد اقلیتی با ساختارهای اجتماعی غالبْ ناسازگاری وجود دارد. میر معتقد است که «اضطراب اقلیت (۱) امری منحصربفرد است؛ یعنی افزون بر مقولههای استرسزای عمومی است که توسط همه افراد تجربه میشود و بنابراین افراد دارای داغننگ، مستلزم تلاش بسیار بیشتری درجهت سازگاری با مواردی است که دیگر افراد عادی با آن مواجه میشوند. (۲) [از نظر زمانی] دیرینه است؛ بدین معنا که اضطراب اقلیت مربوط به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بنیادین است و میتوان آن را از حیث تاریخی بررسی کرد. (۲) دارای زمینه اجتماعی است که ناشی از فرآیندهای اجتماعی، نهادها و ساختارهای فرافردی است و مبتنی بر رویدادهای فردی یا شرایطی است که مشخصکننده عوامل استرسزای عمومی یا خصوصیات بیولوژیکی، ژنتیکی یا سایر موارد غیراجتماعی شخص یا گروه نیست» (مِیِر، ۲۰۰۷). بدین ترتیب می توان گفت که داغننگ، زبانِ اجتماعیِ اَبژگی [۷] [آلودگی] و در ذات همه اضطرابهای اجتماعی قرار دارد. داغننگسازی با تأثیرات شدیدی بر عزتنفس، مقبولیت و مشروعیت اجتماعی همراه است.
در این میان برای افراد در اقلیت، تابآوری [۸] بخشی از فرایند زندگی روزمره است که خود میتواند به منبعی برای اضطراب بدل شود. به باور مِیِر «تابآوری بخش اساسی اضطراب اقلیتها است. در واقع، تابآوری تنها در مواجهه با اضطراب معنا دارد و بنابراین، بخش اساسی از زندگی اقلیتها است» (مِیِر، ۲۰۱۵). افراد اقلیت باید بکوشند در سطح زندگی روزمره میزان قابل توجهی از سرمایههای روانی خود را بر مسائلی نیروگذاری کنند که برای بسیاری از افراد در اکثریتِ جامعه، امری بیمعنا است. همین موقعیتهای همیشه در معرض خطر و بیثباتکننده است که حضور اجتماعی را برای افراد اقلیت سخت میکند و همین عدم حضور میتواند باعث شود تا در تصمیمی ظاهرا شخصی، فرد رفتهرفته حضور خود را در جامعه حذف کند و ترجیح دهد برای مصون ماندن از آسیبهای اجتماعی منزویتر باشد و روابط خود را کاهش دهد.
همانگونه که گفته شد عوامل استرسزا، ناشی از موقعیت اقلیتبودن است که میتواند از دو سو تقویت شود؛ از یک سو نگاه و فشار اجتماعی به افراد اقلیت باعث میشود تا خشونت ها و محرومیت های اجتماعی را تجربه کنند و از سوی دیگر این عوامل بطور درونی، فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. عوامل استرسزای درونی شامل نگرشهای منفی درونیشده [۹] اجتماعی از جمله طرد و تبعیض و یا احساس داغننگ و پنهان کردن هویت جنسی و جنسیتی، قومی، زبانی، وضعیت جسمانی و ... است که در جامعه بهمثابه نگرش غالب وجود دارد و فردِ در اقلیت نیز در ادامه میتواند همین نگاه را درونی میکند.
فرد در اقلیت ممکن است، علت آسیبها و تروماهای روانی را چیستی و کیستیِ هویت مطرودشده خودش بداند؛ این مسئله به نوعی میتواند فرد را به سوی احساس شرم از خویشتن برساند که بطور مستقیم ناشی از نگاه اجتماعی و داغننگی است که مبتنی بر موقعیت اقلیتی وی است. بنابراین یکی از نخستین استراتژیها برای مصون ماندن از داغننگ و اضطرابهای متعاقب آن، عدم آشکارسازی و سخنگفتن از هویتِ افرادِ در اقلیت است. سطح بالایی از داغننگ ادراک شده میتواند منجر به حفظ میزان بالایی از مراقبت در افراد اقلیت -در مواجهه با طرد، خشونت و تبعیض- به هنگام رویارویی در تعاملات اجتماعی با گروههای غالب اجتماعی باشد. به معنی واقعی کلمه، چنین هوشیاریای، امری فراگیر است که بطور مکرر و مداوم در زندگی روزمره این افراد کاربرد دارد. این مراقبت ازآنرو که نیاز به تقلا و صرف انرژی برای مقابله را میطلبد، استرسزا و از حیث روانیْ هزینهبر است. «هتریک و مارتین [۱۰] چیزی به نام «یادگیری پنهانسازی» را توصیف میکنند که بهمثابه یک استراتژی مشترک برای مقابله با سیاستهای یکپارچهسازِ اکثریت عمل میکند. آنها [افرادِ اقلیتی] در چنین موقعیتی میبایست بطور دائمْ رفتارهای خود را در همه شرایط کنترل کنند: اینکه چگونه لباسپوشیدن، صحبتکردن، قدمزدن و سخنگفتنِ فرد میتواند بدل به منبعی برای کشف [موقعیت اقلیتی وی نزد دیگران] تبدیل شود. این اضطراب تجربه شده، منجر به تجربه ترس و بیاعتمادی در تعامل با فرهنگِ غالب و حسی از ناهمنوایی و بیگانگی با جامعه عمومی است» (مِیِر، ۱۹۹۵). بنابراین مبارزه در جهت تطبیق هویت یک اقلیت با داغننگ اجتماعیاش در صورت آشکارسازیِ هویت، مستلزم صرف میزان قابل توجهی از مایهگذاری انرژی و هزینههای روانی است؛ هزینههایی که فرد را از پرداختن به دیگر شرایط فردی و بهرهبردن از فرصتها باز میدارد و توجه وی را در موقعیتهای اقلیتی و در اندیشه مداوم به آن نگاه میدارد.
منابع
- Meyer, H. Ilan .(1995). Minority Stress and mental Health in Men. In Journal of Health and Social Behaviour. Vol 36, No.1: 38-56.
- Meyer, H. Ilan .(2007). Prejudice and Discrimination as Social Stressors. In the Health of Sexual Minorities, Public Health Prospective. Ed by: Ilan H.Meyer and Mary E.Northridge. Pp: 242-367. Springer.
- Meyer, H. Ilan .(2015). Resilience in the Study of Minority Stress and Health of Sexual and Gender Minorities. In Psychology of Sexual Orientation and Gender Diversity. Vol. 2, No. 3: 209–213
[۱] Minorities
[۲] Abjection
[۳] Intersect
[۴] Ilan Meyer
[۵] Stigma
[۶] Xenophobia
[۷] Abjection
[۸] Toleration
[۹] Internalized
[۱۰] Hetrick and Martin